رسیدگی به برخی چالش های کلان سطح عرضه با هدف تحقق شعار سال
- توضیحات
- دسته: قلم مدیر
- بازدید: 448
رسیدگی به برخی چالش های کلان سطح عرضه با هدف تحقق شعار سال
همانند 14 سال اخیر، در سال جاری نیز رهبر معظّم انقلاب شعار سال را یک شعار اقتصادی با عنوان «مهار تورم، رشد تولید» انتخاب نمودند. آنچه مسلّم است این شعارها از هم جدا و مستقل نبوده بلکه همانند تکههای یک پازل هستند.
بهرحال تورم یک مشکل ریشهای در اقتصاد کشور است که چارهجویی برای کنترل و درمان آن مستلزم راهکارهای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت است به نحوی که تمامی بخشهای اقتصادی کشور در این خصوص درگیر و فعال شوند. بر همین اساس، وظایفی بر عهدهی مجموعهی اصناف کشور به عنوان یکی از بازوان اثرگذار اقتصادی کشور است. البته با عنایت به اینکه اصناف غالباً واسطهی بین حلقهی تولید (یا واردات) و مصرفکننده محسوب میشوند لذا نقش اصناف در سیاستگذاری کلان اقتصادی تعریف نمیشود بلکه بیشتر در مقام اجرای سیاستهای کلان اقتصادی و نظارت بر حسن اجرای تکالیف قانون نظام صنفی در سطح خدمات توزیع عمدهفروشی و خردهفروشی کالا هستند.
بر همین مبنا توجه به موارد ذیل شایسته به نظر میرسد:
- اهتمام جدی به حذف دلالان و واسطههای زائد که باعث افزایش نامتعارف قیمت کالا و اختلال در عرضه و تقاضا میشوند. در واقع اصل وجود واسطهها در نظام اقتصادی مذموم نیست چون فرد واسطه باعث تزریق سرمایه به زنجیره اقتصادی یا تسهیل مبادلهی کالا و خدمات و... میشود لیکن وقتی واسطههای متعدد بین تولیدکننده و مصرفکننده قرار میگیرند یا فرد واسطه در افزایش قابلتوجه قیمت کالا و خدمات موثر واقع میشود، با نمایی مذموم از دلالی و واسطهگری مواجه هستیم که قطعاً باید مورد چارهجویی و اصلاح واقع شود. هر چه نظام توزیع کالا و ارائهی خدمات، شفاف و هوشمند شده و از قابلیت رصدپذیری بالاتری برخوردار شود، خودبخود واسطههای زائد حذف خواهند شد که در این صورت درآمد و منافع هر سه گروه دولت، تولیدکننده و مصرفکننده بهتر تأمین خواهد شد.
طی سالیان اخیر سامانه جامع تجارت در سطح ملی و برخی سامانههای درون استانی جهت توزیع هوشمند کالا راهاندازی شدهاند و تبعات مثبتی نیز به همراه داشتهاند اما به دلیل ناقص بودن و برخی اشکالات دیگر، همچنان نظام شفاف و جامع توزیع در کشور محقق نشده و معضل دلالی در اقتصاد، بیداد میکند.
- علمی شدن تدوین نرخنامههای رستههای صنفی: بعضاً و به ویژه در مشاغل خدماتی، شاهد تدوین نرخنامههایی با قیمتهایی فراتر از واقعیت موضوع توسط اتحادیههای مربوطه هستیم که بخش غالب این موضوع، ناشی از ناآشنایی با شیوههای علمی استخراج قیمت است. مویّد این موضوع، ارائه خدمات یا عرضه کالا با کیفیت مطلوب از سوی اعضاء صنف با قیمتهایی پائینتر از نرخنامه رسمی اتحادیهی مربوطه است. در عین حال، تعداد زیادی از متصدیان صنفی نیز مبتنی بر نرخهای رسمی اتحادیه به ارائه خدمات یا عرضهی کالا میپردازند که اگر بپذیریم اتحادیههای متعددی در سراسر کشور به این ضعف دچار هستند میتوان ادعا نمود تعدد این موضوع از سوی صنوف مختلف نهتنها منجر
- به تحمیل هزینهی قابلتوجهی به سبد خانوار میشود بلکه این نوع نرخنامهها معیاری برای نرخگذاری سایر صنوف و رستهها محسوب میشوند که تماماً به رشد تورم در اقتصاد کمک مینماید.
- فراگیرشدن درج قیمت: با وجود صحت عملکرد بسیاری از متصدیان صنفی در رعایت حقوق مصرفکننده و اطلاعرسانی شفاف نرخ کالا و خدمات به مشتری، لیکن همچنان بخش قابلتوجهی از متصدیان صنفی نسبت به این موضوع دچار اهمال و کمتوجهی هستند که این امر، زمینهی ارتکاب تخلفات دیگری بهویژه گرانفروشی را فراهم میسازد. اگر گسترهی این ضعف را در کل کشور در نظر بگیریم متوجه خواهیم شد که فرهنگسازی و نظارت بر اجرای کامل موضوع درج قیمت و نصب نرخنامه، تا چه میزان میتواند در پیشگیری از نوسان قیمتهای غیرموجه، موثر واقع شده و از تورمهای کاذب جلوگیری نماید.
- اجارهبها: بر اساس گزارشات مرکز آمار ایران طی چند دهه اخیر، یکی از اصلیترین موارد موثر بر شاخص تورم، بخش املاک و اجارهبها است
بطوریکه در هر سال، سهم زیادی از درآمد افراد و خانوارهای ایرانی باید برای پرداخت اجاره و یا خرید مِلک اعم از مسکونی یا تجاری، هزینه شود. طی دو دههی اخیر قیمتها در بخش املاک و اجارهبها، با رشد زیادی همراه بوده و بعضاً حتی سریعتر از نرخ رشد تورم پیش رفته است که این امر موجب ایجاد مشکلات فراوانی خصوصاً برای مستاجران چه در بخش مسکونی و چه در بخش تجاری شده است. هماکنون خريد مِلک براي قشر متوسط و کمدرآمد جامعه به رويايي دستنيافتني تبديل شده است. برای اجارهنشینان نیز تنها راه باقیمانده، کمکردن سطح توقعشان از مساحت مغازه و یا کوچکردن به سمت مناطق ضعیفتر و با قیمت پایینتر است و چه بسیار از مستاجرین مغازهها که به خاطر اجارههای سنگین، ورشکست شده یا مجبور به تخلیه مغازه شدهاند. در حال حاضر بین 50 تا 85 درصد از درآمد کسبه صَرف تأمین اجاره مغازه میشود که فشار اقتصادی بالایی محسوب شده و بایستی تعدیل شود. افزایش اجارهبها، تنها فضا را برای کار و فعالیت سالم، ناامن میکند و
مغازهداران برای تامین اجاره و سود، به دورشدن از روندسالم کار ترغیب میشوند. ضعف در قانون و امر نظارت سبب گرديده؛ مالكان بدوندرنظرگرفتن هیچ ضابطهای و به صورت کاملاً خودسرانه، نرخ رهن و اجارهبهای واحد مِلکی خویش را افزايش دهند. اغلب مردمی که با قیمتهای گزاف کنونی، توان خرید یا ساخت مِلک را در خود نمیبینند؛ به جای سرمایهگذاری در حوزه املاک کهنوعیکمکبهافزایشعرضهیمِلک و کاهشقیمتمَسکن و اجارهبها محسوبمیشود، به بخشهای دیگر مانند طلا و سکه و ارز وارد شدهاند. این در حالی است که بازارهای اقتصادی (شامل بانکها، بورس، طلا، ارز و املاک) با یکدیگر مرتبط هستند و تحولات تورّمی این بازارها منجر به شکلگیری حباب قیمتی در بخش املاک و اجارهبها خواهد شد. با وضعیت موجود، بسیاری از کسبه و تولیدکنندگان، قید فعالیت صنفی و تولیدی را زده و ترجیح میدهند سرمایهی خود را وارد سفتهبازی و دلالی نموده یا در بانکها پسانداز کنند تا هم از تنشهای متعدد موجود در کسبوکار و تامین
اجاره رها شوند و هم بیدغدغه و در پایان ماه، سود پسانداز خود را از بانک دریافت نمایند. مطمئناً اگر به صورت جدی و عاجل برای این معضل چارهای اندیشیده نشود عواقب سوء فراوانی برای کشور در پی خواهد شد.
علیایّحال نظر به اینکه قسمت قابلتوجهی از اشتغال و ثروت کشور توسط اصناف خلق میشود و این بخش مهم، نقش بسیار مهمی در اتصال حلقه اول تا حلقه نهایی مصرف کالا و خدمات یعنی بخش تولید تا مصرفکنندگان نهایی دارد؛ ضرورت توجه به این ظرفیت گسترده، بیش از پیش لمس میگردد و قطعاً مدیریت صحیح نهادها و تشکلهای ذیربط اصناف میتواند زمینهی گردش روان و شفاف کالا، خدمات و نقدینگی و در نتیجه رشد و توسعه بیشتر اقتصاد کشور را فراهم نماید.
هرگونه کپی برداری فقط با قید منبع مجاز می باشد.