اهمیت موضوع فرهنگ در رونق اقتصادی
- توضیحات
- دسته: قلم مدیر
- بازدید: 1084
اهمیت موضوع فرهنگ در رونق اقتصادی
رهبر معظم انقلاب، در ادامهی نامگذاری سالها طی یکدههی گذشته، سال ۱۳۹۸ را نیز با شعاری از جنس اقتصاد تحت عنوان "رونق تولید" نامگذاری نمودند. این نامگذاری نشان میدهد که اقتصاد هنوز اولویت و فوریت کشور است و همه توان کشور باید روی این موضوع متمرکز شود. اما در جهت تحقق این شعار مهم، توجه به سایر موضوعات مرتبط نیز بسیار حائز اهمیت است.
در این بین، موضوع فرهنگ و نقش عوامل فرهنگی در رشد و توسعهی اقتصادی و رونق تولید بر کسی پوشیده نیست و درهمتنیدگی و تأثیر و تأثّر اقتصاد و فرهنگ به حدی است که در پارهای از موارد، امور اقتصادی علت برخی از ارزشها و رفتارهای فرهنگی بوده و در پارهای دیگر از موارد، مقولات فرهنگی، پایهی بسیاری از مسائل اقتصادی میباشند. لیکن کمتوجهی به این امر چه از سوی بعضی مسئولین و چه از سوی آحاد مردم باعثشده تا کشورمان از دستیابی کامل به برخی شاخصهای اقتصادی باز بماند و وضعیت تولید، توزیع و مصرف در کشور توأم با اشکالاتی باشد.
برای درک رابطه اقتصاد و فرهنگ باید به خاستگاه این دو نظر افکند. خاستگاه اقتصاد و فرهنگ را به تعبیری میتوان، جامعه تلقی نمود. فرهنگ به معنای میزان تفاهم اجتماعی در موضوعات مبتلابه است. پس اگر کشوری
خواهان رونق تولید، حمایت از کالای داخلی، تقویت اقتصاد مقاومتی، توسعه اقتصادی و موضوعاتی از این قبیل است باید تفاهم اجتماعی یا همان فرهنگ مربوط به آن موضوعات را ارتقاء دهد.
بخشی از آنچه امروز در حوزهی رفتارهای اقتصادی مشاهده میشود، ناشی از تنزل فرهنگِ اقتصادی جامعه است که نهتنها به پشتوانههای فرهنگی رفتار کسبوکار ایرانی لطمه میزند، بلکه بعضاً موجب شکلگیری فعالیتهای اقتصادی متضاد با دستورات اسلام میشود.
در بازار و اقتصادی که دغدغهی اصلی آن باید کسبروزیحلال و دوری از محرمات باشد و هدفی جز کسب رضایت الهی دنبال نشود؛ ولی اغلب کسبسود به هر قیمتی و حداکثرشدن بهرهمندی مادی به هر طریقی، مِلاکعمل شدهاست تا جائیکه کسبآسایشمادی حتی اگر به بهای ارتکابتخلفاتصنفی و تضییعحقوقمصرفکنندگان باشد، ارجح بر کسبرضایت خداوند شده است.
اینکه دنیای اقتصادی ما در حال تغییر و تحول است و این تحول آدابورسوم مخصوص خود را میطلبد، قابلقبول است؛ لکن بدونشک بسیاری از مبانیِعمل اقتصادی (آدابورسوم) بر محوریتِ انسانیتِ انسان بنا میشود که بهمرورزمان تغییرچندانی نمییابد و مقولاتی مانند انصاف، صداقت، اعتماد در معامله، رعایت عدالت اقتصادی و... از این قبیل هستند. این امور بالاخص در جامعهای که مبتنی بر یک دین الهی باشد و فرهنگ ملی قوی داشته باشد، از درجهی اهمیت بیشتری برخوردار است و لذا توصیههای فرهنگی اسلام در زمینهی اقتصاد، نه برای یک نسل یا دورهی زمانی خاص، بلکه برای ادوار پی درپی است؛ چرا که مبتنی بر فطرت الهی انسانهاست.
تا چند دهه پیش، فرهنگ بازاریان این بود که هر روز صبح، قبل از شروع کاسبی، مسائل شرعی کسبوکار را میخواندند تا مبادا حرامی را حلال و در حق بندهای از بندگان خداوند ظلم کنند و بجای سودمحوری، برکتمحوری را اصل در کاسبی قرار میدادند و قطعاً این قبیل اقدامات باعث قِوام بازارها و افزایش کارایی اقتصاد میگشت. اینها موارد و مصادیقی از تاثیر فرهنگ در اقتصاد است.
یا وقتی در احادیث میخوانیم: «تلاش کنید که شبانهروز شما به سه بخش تقسیم شود ساعتی برای مناجات با خداوند و ساعتی برای کسبرزقحلال و بخشی دیگر برای خانواده و لذتهای غیرحرام»؛ اما قاطبهی افراد حتی از وقت استراحت خود برای کسب سود بیشتر میزنند چه رسد به وقت عبادت، نباید تعجب کرد که بر اساس آمارهای داخلی و بینالمللی، کشور ما از کمترین درجات بهرهوری برخوردار باشد. البته تلاش مضاعف برای پیشرفت و آبادانی کشور لازم است، لکن تلاش مضاعف میتواند در همان ساعات مختص کسبوکار صورت پذیرد.
برخی دیگر از مصادیق تاثیر فرهنگ بر اقتصاد عبارت است از:
الف) نقش فرهنگ در تولید: بویژه در فعالیتهایی که انسان نقش اصلی و یا غالبی دارد؛ نوع اعتقادات، ارزشها، باور و ایمان افراد در میزان و کیفیت تولید، نقشی اساسی ایفا مینماید. بر همین اساس، همزمان با تخصص، هرچه تعهد اخلاقی بالاتر باشد، شخص بهبهترینوجه بهتولیدکالا خواهدپرداخت.
ب) نقش فرهنگ در توزیع کالا: رعایت ضوابط در توزیع کالا و خدمات، اعتماد عموم را جلب مینماید و ایجاد این نوع از اعتماد نیز از طریق مشاهدهی مکرر بوجود میآید. به عنوان مثال در بسیاری از اوقات وقتی کالایی بطور یکجا و کلی خریداری میشود پس از بازگشایی، مشخص میگردد که در بالای بستهبندی، کالای خوب و سپس کالای متوسط و در پایین بسته که غیرقابل مشاهده و بررسی است، کالای نامرغوب قرار داده شده است. متاسفانه تکرار این موضوع باعث شده تا ضعف در بستهبندی کالا، یکی از ایرادهای نظام توزیع کالا در کشور بشمار آید.
ج) نقش فرهنگ در مصرف: اگر کالا با کیفیت خوب تولید و در بستهبندی مناسب توزیع شود و اعتماد عموم مردم را بدست آورد؛ پیامدهای مثبتی در حوزه مصرف و اقتصاد فرد و جامعه بوجود میآورد که خودبخود، منابع ملی را حفظ و خودبخود مردم را بسوی استفاده از کالای داخلی و یا مصرف بهینهی کالا و خدمات هدایت میکند. این امر در شرایطی است که در کشور ما، تمایل استفاده از برخی کالاهای برند خارجی از قبیل خودرو، لوازم آرایشی، پوشاک، لوازمخانگی، تلفنهمراه و ...، از وضعیت نامطلوبی برخوردار است یا مثلاً کشور ما بر اساس آمارهای رسمی با برخی از کشورها که جمعیت میلیاردی دارند در مصرف انرژی برابری میکند که این مصادیقی از ضعف فرهنگی در حوزه مصرف کالا و خدمات محسوب میشود.
برای جلوگیری از این رویه، می بایست اقدامات فرهنگی بسیاری توسط دستگاههای فرهنگی در زمینههای مختلف انجام داد تا میزان مصرف در کشور را بتوان اصلاح کرد.
لذا نتیجهگیری میگردد تحقق شعار سال جاری و رونقبخشی به تولید، نیازمند عزم ملّی و مدیریت جهادی در تمامی بخشها بویژه در حوزهی فرهنگ است و این موضوع باید از سوی همگان هم در بازار و هم در فعالیتهای اقتصادی، مطالبه و دنبال شود که این امر نیز مستلزم شناخت دقیق جایگاه بخشهای فرهنگی در مسائل اقتصادی و شناسایی نقاط قوّت و ضعف، فرصتها و تهدیدهای موجود، در دستیابی به اهداف مدنظر است.
جواد محمدی فشارکی
مدیر بازرسی و نظارت اصناف استان اصفهان
هرگونه کپی برداری فقط با قید منبع مجاز می باشد.